تاکسی نگه داشت ... کرایه اش را پرداخت کردم
هنوز خیلی دور نشده بودم که صدای راننده مرا به خود آورد :
" پدرجان بقیه پولت"
جا خوردم ،
به اطراف نگاهی کردم ، غیر من کسی آنجا نبود... !!!!
برگرفته از:http://faryjun.blogfa.com
:: موضوعات مرتبط:
مطالب آموزنده ,
جملات زیبا ,
,
:: برچسبها:
زندگی ,
گذرعمر ,
حساب ,
,